۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

مارکسیسم و دانشگاه ها






مارکسیسم و دانشگاه ها








بِرتل اُلمان

ترجمه ی پویا شاکری


نقش مارکسیسم در دانشگاه ها نسبت به نقش دانشگاه ها در مارکسیسم کمی مبهم است ، اما شاید با تاباندن کمی نور به وسیله ی بازبینیِ پاسخِ کمتر شناخته شده ی مارکس به اسطوره ی باستانی رومی، هر دو موضوع روشن شود.


کاکوس یک موجود اساطیری رومی بود(1) که گاوهای نر را با عقب عقب کشاندن آن ها به داخل لانه اش می دزدید، به طوری که ردپاها نمایانگر این باشد که گاوها از آنجا خارج شدند. مارکس پس از نقل قول لوتر در مورد این داستان، اعلام می کند" یک تصویر عالی ،که مناسب سرمایه دار به صورت عمومی است،کسی که وانمود می کند چیزی را که وی از دیگران گرفته و به لانه ی خویش آورده، از خود او سرچشمه گرفته است و به علت عقب کشیدن به ظاهر این را می نمایاند که از لانه ی او بیرون آمده است."

سرمایه داران خود را تولید کننده گانِ ثروت، ایجاد کننده گانِ شغل ها، اهداکننده گانِ و بانیان خیر عمومی معرفی می کنند. رسانه(رسانه ی آن ها) معمولن به عنوان "صنعت" به آن ها اشاره می کند. آیا این توصیفی است صحیح از این که آن ها چه کسانی هستند و چه کاری انجام می دهند ؟ آنچه به روشنی از مثال کاکوس بر می آید یعنی آنچه که مارکس و مارکسیست ها ایدئولوژی بورژوازی می نامند، وقایع را آن گونه که سعی دارد با به غلط تفسیر کردنِ آن وارونه جلوه دهد، تحریف نمی کند. همگی قادر به دیدن ردپاهایی هستند که آنجا وجود دارند، اما اگر ما خود را محدود کنیم به چیزی که فورا ظاهر می شود (موضوع مبحث علوم اجتماعی " تجربی ") ما به این نتیجه خواهیم رسید که این دقیقا در تضاد با حقیقت است .

تنها اگر ما چیزی را که منجر به رویداد مورد بحث و شرایط دربرگیرنده آن شد بیازماییم (تاریخ واقعی و نظام رویدادهای تحقق یافته اش) می توانیم به درک و چرایی اینکه واقعن چه اتفاقی رخ داده است امید داشته باشیم.

در مورد سرمایه داران، تنها با بررسی اینکه آن ها چگونه ثروتشان را از نیروی کار اضافی نسل های قبلی کارگران به دست آوردند(تاریخ) و چگونه قوانین، رسوم و فرهنگ ما به سمت تمایلات آن ها سوق داده می شوند(ساختار) می توانیم ببینم این سرمایه داران نیستند که به جامعه خدمت می کنند بلکه این جامعه است که به آن ها خدمت می کند.

گرچه بسیاری از مارکسیسم به خاطر تاکیدش بر پروسه های اقتصادی انتقاد یک جانبه کرده اند، اما مارکسیسم به درستی تنها تحلیلِ همه جانبه از سرمایه داری به عنوان یک سیستم اجتماعی است. این تحلیل شامل یک نمای کلی از رویدادهای مختلفِ منفصل و اختیاری است، و به کرات این معنی حاصل می شود که این دقیقا ضد چگونگی عملکرد این رویدادها در داخل سرمایه داری می باشد.

هنوز بعضی از مردم به پرسیدن این پرسش ادامه می دهند که: آیا باید مارکسیسم در دانشگاه تدریس شود؟ اگر ما به چشمانمان اجازه بدهیم که از سردرگمیِ ردپای باقیمانده از گاوهای نر کاکوس در بیایند، سپس ما قادر به دیدن سوال صحیح خواهیم بود:

آیا یک موسسه ی آموزشی که مارکسیسم تدریس نمی کند، شایستگی این را دارد که دانشگاه خطاب شود؟

مهمترین پژوهشگران غیر مارکسیست در هر رشته ای از شرکت مارکسیسم در آن، که حداقل باعث مطرح کردن سوالات بزرگتری شد قدردانی می کنند و تفاسیر کلی نگرانه ای که مارکسیسم را در برابر رویکردهای ارتدوکس ها، بزرگترین آلترناتیو در تاریخ و اقتصاد می سازد به اندازه ی کافی تصدیق می کنند. (مانده تا علوم سیاسی به این مرتبه برسد )

سرمایه داران و آنان که مارکس "خدمت کاران ایدئولوژیک" نامید، همان کسانی هستند که اعتراض می کنند تدریس مارکسیسم باعث "تلقین فکری " می شود...؟ خب!! همچنان که کاکوس تمایل داشت مردم را از پی بردن به اینکه چه اتفاقی در غارش می افتاد دور نگاه دارد.






منبع :
www.nyu.edu/projects/ollman


(1)کاکوس . راهزن افسانه ای معروف که در کوه اون تن واقع در نزدیکی تیبر به ایتالیا مأوی داشت . (لغت نامه ی دهخدا)

هیچ نظری موجود نیست: